دیکشنری
داستان آبیدیک
به خدمت گرفتن
english
1
general
::
recruit someone into service
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
به حرکت درآوردن
به حساب
به حساب بدهکار گذاشتن
به حساب بدهی گذاشتن
به حسن شهرت کسی لطمه وارد
به حضور پذیرفتن
به حقوق دیگران تجاوز کردن
به حواله کرد
به حکم
به حکم آیه شریفه
به حکم دادگاه
به حکم قانون
به خاطر آوردن
به خاطر سپردن
به خاطر مصالح عمومی
به خدمت گرفتن
به خرج
به خشکی آمدن
به خشکی رسیدن
به خط
به خط خودش
به خوانده ابلاغ شده است
به خود پردازی
به داخل
به داد کسی رسیدن
به دادگاه بردن
به دام انداختن
به داوری ارجاع کردن
به درازا کشیدن
به درخواست
معنیهای پیشنهادی کاربران
سعید امینی نیا
25 مرداد 1401
به کار گرفتن
1
0
«
1
»
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید